مدافعین حرم

مدافعین حرم

خاطرات و یاد داشتهای یک مدافع حرم
مدافعین حرم

مدافعین حرم

خاطرات و یاد داشتهای یک مدافع حرم

آگهی ازدواج!

 ع-ت

اسمش "شعیب" هست متولد سال 67 ، زیبا رو و با قامتی متوسطه از مجاهدان تیپ فاطمیون و در قسمت اطلاعات و عملیات فعالیت داره کارش رو خوب و تمیز انجام می ده ، نفوذ در دل تکفیریها برای شناسایی قبل از عملیات! بچه با دل و جراتیه و کمتر کسی می تونه ریسک چنین کار خطرناکی رو قبول کنه اگه گیر تکفیریها بیفته کارش تمومه! اونم نه به آسونی، با شکنجه های قرون وسطایی کارش رو تموم می کنن! شاید زنده زنده تو آتیش سوزونده بشه یا پوست تن و سرش رو آروم آروم ازبدنش جدا کنن!

چندین مرتبه تا مرز شهادت پیش رفته و برگشته! نمونش همین کلاهیه که عکسش رو تو وبلاگ می بینید اگه خوب دقت کنید دو تا سوراخ روی کلاهش هست. خوب حدس بزنید چرا؟ هیچ! جای گلوله تک تیرانداز دشمنه!! یادگاری درگیریهای تن به تن شهرک ملیحه سوریه هست. دشمن از طبقه بالای ساختمان سر شعیب رو نشونه می گیره اما باذن خدا گلوله به کلاهش اصابت می کنه سوراخ بالا جای ورود گلوله هست و سوراخ پایین جای خروج گلوله!! البته کمی از پوست جلوی سرش هم خراش برداشته که زیر موهاش پنهانه! بهش گفتم شعیب عجب شانس خرکی داشتی ها!! گفت نه توفیق شهادت نداشتیم!

شعیب علاوه بر اینها صدای خوب و قشنگی داره و بسیاری از بچه ها قبل از شهادتشون از صدای دلنواز نوحه و سینه زنیش استفاده کردن. صوت اذانش هم خیلی دلنشینه من که با صدای صوت اذانش تو منطقه اشک دور چشمانم حلقه زده...

اینا رو گفتم که بگم شعیب دنبال ازدواجه!گفته باشم ها هر کسی هم لیاقت پیدا نمی کنه که همسر این مجاهد فی سبیل الله بشه! فرشته ها با فرشته می پرن!

دوستان اگه کسی رو سراغ دارید معرفی کنید منم عکس کاملش رو براتون می فرستم...

در ضمن شعیب مجرد هست و قصد تعدد هم نداره!!