یادی از شهید حاج حسین بادپا و آزاده سیدعلی جعفری

شکر خدا چند روز پیش خبر دار شدم سید علی جعفری که هفت ماه پیش در عملیات کهرباء (منطقه درعا) توسط مسلحین جیش الحر اسیر شده بود سرانجام با پیگیری های صورت گرفته آزاد شده و به آغوش خانواده برگشته. خبر مسرت بخشی بود چرا که کسی فکر نمی کرد سید زنده از دست این جماعت وحشی خلاص بشه. بعد از سقوط تپه 82 بود که دشمن پیشروی خودش رو از طرف شهر شیخ مسکین شروع کرد علت سقوط تپه 82 عملیات انتحاری توسط نیروهای ارتش آزاد بود دشمن تونسته بود با دو وسیله نفربر پی ام پی (مملو از مواد انفجاری) خودش رو به سمت تپه برسونه و با انفجار اون خط تثبیت رو بشکنه متاسفانه نیروهای ارتش سوریه هم مقاومتی نکرده بودند و با فرار خودشون راه رو برای تصرف کامل تپه باز کرده بودند.

سید علی جعفری رهایی مدافع حرم افغانی از چنگال داعش

تصویری از عکس سید علی جعفری

 بعد از سقوط تپه دشمن شروع به پیشروی به سمت ایستگاه برق در یکی دو کیلومتری جاده کرد هدف مشخص بود گرفتن اتوبان درعا به دمشق! شاه کلید منطقه پرواز ممنوع! اسرائیلی ها به همه گروه های تکفیری پیام داده بودن در صورت تصرف و قطع این جاده به سرعت منطقه پرواز ممنوع ایجاد می کنن بخاطر هیمن وعده ، گروهای تکفیری برای گرفتن جاده باهم رقابت می کردن تا برای ارباباشون خوش رقصی کنن و کارائی خودشون رو با گرفتن این جاده نسبت به گروه های رقیب به رخ بکشن در واقع تصرف جاده درعا دمشق ضمن اینکه کلید و دروازه ورودی برای شروع سقوط دمشق هست یک نوع درجه و اعتبار برای گروه مهاجم به حساب می یاد. اینبار هم در بین مسلحین جیش الحر ( ارتش به اصطلاح آزاد) شانس خودش رو امتحان می کرد.

 جیش الحر  بعد از تصرف تپه هشتاد دو به سرعت و شبانه از طرف شیخ مسکین خودش رو تا نزدیکی های ایستگاه برق رسوند و اگه شیر بچه های فاطمیون در ایستگاه برق جلوش درنمی اومدن تا خود جاده  پیش روی می کرد در صورت سقوط جاده خدا می دونه که چه فاجعه ای در انتظار شش هزار نفری که در محاصره کامل تکفیری ها در می اومدن بود علاوه بر اینکه شهر مهمی چون ازرع هم سقوط می کرد و همچنین پادگان پراز تجهیزات جنگی ازرع نیز بدست مسلحین می افتاد. جنگ جنگ عادی نبود جنگ چیریکی و تن به تن بود دشمن با همه توان حمله کرده و تمام تجهیزات از جمله موشک های نقطه زن و هدایت شونده اهدایی آمریکا و عربستان سعودی رو بکار گرفته بود چیزی که به چشم دیدم و هرگز یادم نمی ره که مثل قطرات باران گلوله های خمپاره اطراف بچه ها زمین می خورد و از جمله یک خمپاره درست خورد تو حلقه بچه های تک تیرانداز و همه بچه ها زخمی شدن! یک گروه تخصصی کامل از هم پاشید و در اون عملیات ما از توان نیروهای تک تیرانداز بی بهره بودیم!

 نبرد به هیچ وجهی توازن نداشت هم بجهت لجستیکی و امکانات تسلیحاتی کم نگذاشته بودند و هم از جهت تعداد نفرات بهیچ وجه با ما قابل مقایسه نبودند چرا که بچه ها اونشب بنوعی غافلگیر شده بودن دقیقا از تعداد طرف مقابل خبر نداشتم اما تلفاتی که دادند گویای نفرات زیاد و پرشمارشون بود برآورد می شه حداقل چند صد نفر نیرو داشتند در شنودی که بچه ها از بیسیم دشمن گزارش کردن آمار تلفاتشون به بیش از صد نفر رسید!.

شهید والا مقام حاج حسین یادپا مردانه مقاومت کرد و استقامتی که از خود نشون داد دشمن رو مایوس کرد تاریخ نباید فراموش کنه که حاج حسین بادپا تنها با بیست و پنج نفر از شیربچه های حیدر کرار در مقابل چند صد نفر از وحشی های تکفیری ایستادگی کرد و این نیروی ایمان بود که در مقابل دشمن به پیروزی رسید! بیست و پنج نفر در مقابل چند صدنفر! در این عملیات هفت نفر از بچه های ناز فاطمیون بخاطر قیچی شدن از پهلو شهید شدن متاسفانه جیش سوری (ارتش سوریه) همون اوایل کار تا دید اوضاع قمر در عقربه خودش رو از منطقه کنار کشید...

 یادمه یک روز بعد از عملیات بود  صبح دیدم شهید حاج علیرضا توسلی(ابوحامد) با چهره ای درهم فرو رفته و ناراحت وارد اتاق فرماندهی شد و لیست همه بچه های تیپ رو خواست و خودش شخصا شروع کرد به بررسی حضور و غیاب بچه های فاطمی! علت رو جویا شدم فهمیدم که سید علی اسیر شده و عکس رو مخالفین با آب و تاب تو خبرگزاری و سایتاشون زدن. حاجی آمار همه بچه ها اعم از اونایی که مرخصی رفتن یا مجروح شدن یا در عقبه هستن رو دونه به دونه درآورد وقتی خیالش راحت شد که تعداد اسرا فقط یک نفر هست نه بیشتر با اندوه به دیوار تکیه زد  گوشی رو ازش گرفتم و نگاه کردم بله عکس خود سید علی بود که یکی از پایگاه های اینترنتی مسلحین منتشر کرده بود در اوج جنگ حاجی از فضای مجازی هم غافل نبود و در ایام فراغت از طریق نت به پایگاه های خبری مسلحین سرکشی و اخبار اونها رو رصد می کرد خصوصا بعد از عملیاتها همیشه حواسش جمع بود. از قرار معلوم در تبادل آتش یک تیر می خوره به دیوار و سرعتش گرفته می شه و سپس به سر سید علی می خوره و سید بی هوش به زمین می افته وقتی مسلحین بالا سرش می رسن متوجه می شن که مجروحه! بلند می کنن و با خودشون می برن که مثلا بعدا امتیازی براشون محسوب بشه که از بچه های فاطموین اسیر گرفتن! عکسی هم که از سید در فضای مجازی انداخته بودن سر سید باند پیچی شده بود! مثل گرگ دورش کرده بودند و با افتخار عکس گرفته بودن شیر در زندان شغالها! یادمه برای شهدای عملیات کهرباء مجلس یادبود و سینه زنی گرفتیم از بلبل فاطمیون (علی ف...ی) رزمنده دلاوری که صدای خیلی خوبی داره رو دعوت کردیم و مراسم مفصلی گرفتیم به دوستانی که بنر شهدا رو داشتند می نوشتند گفتم یک اسم دیگه هم به هفت شهید اضافه کنید گفتم کبوترها تعدادشون هشت نفر هست نه هفت نفر! آخری هم سید علی جعفری! بچه ها با دوربین دیده بودند که مسلحین یکی از اسرا رو دار زدن و از پشت بام به پایین انداختن چهرش معلوم نبود اما قریب به یقین همه احتمال می دادن که فرد اعدام شده سید بوده! البته یک درصد هم احتمال می دادن که شهروند خودشونه یا از اسرای سوری باشه در هر صورت  مراسم رو گرفتیم یادش بخیر شهید مهدی صابری هم با گروهان حضرت علی اکبرعلیه السلام آمده بود مراسم. گروهان مهدی صابری گروهان ویژه و خط شکن بودن و با تجهیزات کامل آمده بودن آخرین بار مهدی رو اونشب دیدم شب ، شب خاطره انگیزی بود بعضی از بچه های حاضر در مراسم بعدا خودشون به شهادت رسیدن از جمله خود حاج حسین بادپا...