مدافعین حرم

مدافعین حرم

خاطرات و یاد داشتهای یک مدافع حرم
مدافعین حرم

مدافعین حرم

خاطرات و یاد داشتهای یک مدافع حرم

ما را مدافعین حرم آفریده اند...

ع-ت

جگرم پاره شد وقتی دوستم زنگ زد و گفت یک خبر بد دارم برات...                                                 

فوری ذهنم رفت پیش "ابوحامد" گفتم برای حاجی اتفاقی افتاده...گفت آره ، گفتم مجروح شده؟ جواب داد بعدا بهت می گم... دلم ریخت... شاید می خواست منو آماده کنه ...بعد از مدتی زنگ زد و گفت حاجی هم به شقایق ها پیوست...

سردارِ «تیپ فاطمیون» به میهمانی «بانوی مقاومت» مشرف شد+عکس

 مثل اینکه آب داغ سرم ریختند... خدای من چی می شنوم سردار علیرضا توسلی با اسم جهادی ابوحامد همونی که لرزه به اندام وهابی ها و تکفیری ها انداخته بود پر کشید! آسمونی شد! بخدا مثل اینکه خنجر به قلبم فرو کردند شب و روزم شده اشک و گریه...ولی ای کاش خبر فقط همین بود گفت مهدی صابری هم کربلایی شد... دارم دیوونه می شم...

مشهدالرضا تشییع شهدا بودم ...رفتم بدرقه سردار دلها ، فاتح قلبها، پدر معنوی بچه های فاطمیون ، شیر روز و زاهد شب، مصداق واقعی تواضع و نجابت ، سیدالشهدای فاطمیون سردار بی سر ابوحامد... پیش امام رضا علیه السلام مهمان شد...

اما افسرده ام که نتونستم خودم رو به تشییع جانسوز مهدی در قم برسونم شهادت مظلومانه مهدی قلب همه بچه ها رو آتش زد درست مثل همون آتشی که درب خانه فاطمه زهرا را سوزاند! ...چه تناسب قشنگی! بچه های فاطمیون در فاطمیه زهرایی شدند!...فاطمیون در فاطمیه مهمان مادر شدند...درست حدود یک ماه پیش بود که برای آخرین بار مهدی رو دیدم اومده بود مراسم یادبود شهدای عملیات کهرباء یک چفیه زرد خوش رنگ دور گردنش پیچیده بود و یک لبخند زیبا بر لب داشت...ماه شب چهارده هم به این چهره مظلوم و نورانی حسادت می کرد...

افسران - شهید افغانی مدافع حرم مهدی صابری

مهدی یک فرشته واقعی بود دست خط بسیار زیبایی داشت و صدای بسیار آرام و ملیح ، همیشه همراهش یک دفترچه یادداشت داشت و هر از چند گاه خاطراتش رو می نوشت. قرار بود برای جمع آوری خاطرات رزمندگان و تشکیل بانک خاطرات از این دفترچش استفاده کنم... اما نمی دونستم یک گلوله بینمون جدایی می ندازه گلوله ای که قلب نازنینش رو چاک چاک کرد و قلوب همه بچه ها را آتش زد و شکست.

جالبه بدونید مهدی یک ایرانی بود که به اسم مجاهدین افغان رفته بود سوریه حتی داخل سایتهای خبری همه نوشتند "مجاهد افغان " ولی اینطور نیست! هرچند که بچه های حضرت زهرا سلام الله علیها هیچ کدام ملیت و نژاد ندارند همشون چه عراقی و چه افغانی و چه لبنانی و چه ایرانی ...همه مساوی و عزیزند اما چون ایرانی ها اونجا حضور نظامی ندارند و فقط حضورشون در حد مستشاری هست ؛ هستند بچه هایی که مثل مهدی با هزار ترفند به اسم افغانی از ایران خارج می شن و خودشون رو به خاکریزهای حق علیه باطل می رسونن البته اگر اونجا ملیتشون لو بره برشون می گردونن! مهدی هم خودش رو به اسم یک مجاهد افغانی رسوند اونجا و طوری رفتار کرد که حتی دوستان افغانی نفهمیدن ایشون همشهریشون نیست منتها بخاط لفظ قلم صحبت کردنش بهش می گفتند افغانی باکلاس!

 یادمه یک بار در حالی که دستش رو در دستم می فشردم بهش تیکه انداختم و گفتم چطوری بچه بامیان!!(چون می گفت بچه بامیان افغانستان هست!!) نگاهی انداخت و لبخندی زد فهمید که پیش من لو رفته...گفتم مهدی جان شهید شدی من رو هم شفاعت کن... سرش رو با نجابت تمام به زیر انداخت و گفت: "ای بابا ما که لیاقت نداریم!..."

نه مهدی جان تو لیاقت داشتی و من گناهکار بی لیاقت بودم...دلم رو کباب کردی...یاد این قطعه شعر یکی از دوستان افتادم که در جمع بچه ها می خواند...ما را مدافعین حرم آفریده اند...

ما را ز خاندان کرم آفریده‌اند

یک موج، از تلاطم یَم آفریده‌اند

ما را فدائیان پسرهای فاطمه(س)

"ما را شهید میر و علَم آفریده‌اند"

ما را به اعتبار عنایات فاطمه(س)

گریه کنان حضرت غم آفریده‌اند‎

بهر بریدن سر اولاد عمر و عاص

در جان ما غرور و غژم آفریده‌اند

هر یک ز ما حریف دو صد لشکر یزید!!

(زین رو ز شیعه عده کم آفریده‌اند)

دجّال ها و حرمله ها را مهاجم و ...

... ما را "مدافعان حرم" آفریده‌اند‎

. . .

سیّد علیِ خامنه ای (پیر عشق) گفت:

"فریاد را علیه ستم آفریده اند"

"و انّابکم لاحقون" انشاءالله...